ما
در بر دوش کشیدن رنج انسان
مشترکیم
انسانی که با همه ایثارش
به یک خداحافظی سرد حتی
نمی ارزد, با بی مجالی
و اگر نور است حتی و
هر دیدنی از اوست
به چشم نمی آید
باری
می خوانم باز تو را
تا بستایمت
و تنها بگویم
در هَمگِنی عهده ی این بار
من شکستنی ترم
و در این خُرد به پایی ها
به بلندا و راستای تو می نگرم
از آن که
من گریستم و
تو ایستادی.
بیست و چهارم بهمن هشتاد و هشت