تو در آغوش من و
من در بستر تو
در هم می آمیزیم
همین بود
دشوارترین پاره ی زندگی
این گونه آسان!
می اندیشیدیم
آنسوتر خبری هست
دیدیم که نبود
چند عمر خود را فرسودیم و
دیوانها نگاشتیم
اسطوره ها پرداختیم و
جهان جهان نگاره و افسانه و ترانه سرودیم
و امروز
هر آنچه پروردیم
به آهی
همه را باید داد
که اگر نه
تنها بُردمان
- یک آه – را نیز
می بازیم.
پانزده فروردین هشتاد و هشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر