زندگی می کنم
تنها در لحظاتی که سرشارند از بودن تو
و بیرون از آن جا
همه وهم و هراس و بیمناکی ست
که موج
می زند
سوی دیگری نیستم
که آزموده ام
بی روح ِ بودن تو
خود
نبودن است.
چهارم اردیبهشت نود و یک
شکوه ِ واژه
مرسی دوست عزیز.
پاسخحذفهمچون روح حضورش
پاسخحذفدلنوشته ی لطیف و زیبایی بود؛ سپاس