۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

ناپاک قدیس

به پای پاک ترین نیایش سجاده پرستان

ناپاکیت

          - اگر بود -

پاک تر بود

از هزارهزارشان.

 

 

تو تن آغشته با یک پاک نابوده

به یک بر چهره روبند حقیقت پوش افکنده

چه باکت؟

 دل مبرا از ریا

نیرنگ

نارو,

پشت پا بر راستی

تف بر حیا

ناباوری

تحقیر.

که را بوده نهادی پاک تر؟

 

دلت

شبنم

فقط آلوده با گردی

نشسته روی گلبرگی ز جانت؛

دوست تر می بایدت داشت.

 

تو ای آلوده گی بر تن

ولی پاکیزه گی بر جان

تو قدیس منی.

نمازت میگزارم.

خیانت می کنم هر پاکی آنگونه را

زیارت می کنم 

سر به پای پیکر اینگونه ناپاک تو را.

 

بیالایم

بیالای.

 

                              یازده آبان هشتاد و پنج

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر