۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

ببخشید

ببخشید!!

عشق را بهایی نپردازید!

احساسی

هدیه ای

    نگاهی

    و نه حتی پشیزی!

و تو می گویی عمری و جانی؟!

واه!!!

 

ببخشید!

ای شمایان!

ای که در پای ِ عشق تان

به مسلخ بردید

راستی را هم حتی

گذشت را نیز

انسانیت را هم باز

و جانها را,

همه شان را به گندیده دلتان درکشیدید و

به هیچ؛

و در پاسخ ِ ایثار ِ این همه, گفتید تنها:

ببخشید!

 

شما را چه؟

که دلی دریده شد

که احساسی مُرد و

روحی گسیخت

 

شما را چه؟

که جانی برامد

که عشقی سوخت و

عمری گذشت

 

عشق تان را بهایی نپردازید!

حتی پشیزی.

بوی ِ پایانش از دور پیداست!

ببخشید!!

سی دی هشتاد و پنج

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر