۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

دوستداری

باری

مرا گفتی

که دوست دارمش.

دلم

به لبخندی تلخ

          صدایت را در هوا

به سُخره

بر نگاهت کوفت!

چه

تو اگر می دانستی

همۀ حجم کوچک مرا

گنجایش ذره ای دوست داریست,

          نه بیشتر

وان نیز دیرگاهیست ربوده ایش

آن بی نهایت ِ ریز را

به واژگانی درشت

داد و ستد نمی کردی.

                  فروردین هشتاد و هفت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر