تو با تیرگی ِ من
بی رنگ و بد رنگ نمی شوی
و نه حتی کم رنگ.
اگر ابر سیاهم
که حتی پیش از دَمِش ِ سپیده
چهرۀ تورا
فرو می کشم در آلودگی و تاری,
تو باز خورشید تابناکی
بی کاستی از نور و گرما
که تو درپس ِ تیرگی ِ من
همچنان روشنی و درخشان,
تابان و سوزان.
چه, هم از خورشید است باز
بودن ِ ابر تاریک نیز؛
بایدش می پرورد.
تاریکی هر چه بلند باشد
حتی به درازای ِ شب ِ قطبی
تو
طلوع خواهی کرد
باز خواهی تابید
در پس ِ این یلداترین.
بیست و هشتم آبان هشتاد و پنج
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر