نوسالیست باز
و این کهنگی را نوساختن
دیرینه کار و بار است.
ز دیر بازان
هر بار
من ها و توها
به این و آن
نامیده و بازپس ستانده شده است.
تو از ذرّات ِ هزاران هزار کس رُستی و
در هزاران هزار ِ دیگر نیز درتنیده خواهی شد.
پس آیا بوده ای هیچ؟!
و هستی آیا؟!
در این آمد و رفت
آن که پخت به اندیشه ای
دیگرگونه
و آن که فریادی برکرد
رَست
از مَنیَّت
از توئییَّت
و
ماند.
ور نه
چه دانی که کدامین تو بوده ای
یا من؟!
بیست و نهم اسفند هشتاد و پنج
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر