در آن دم که تو رنگ باختی
زندگی فروریخت
و مرگ تنها امید بود و
خویشان نیز سایه.
من
سیال و شناور
در فضایی
بی اندیشه
زمان را به خود وانهاده
در انتهای بی تویی
غوطه ور.
در آن پایان باز
تو را دریافتم
سرشاراز
زمان
اندیشه
فضا
امید
و بودن.
نوزدهم تیر هشتاد و شش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر